از بهشت که بیرون آمد
مکافات این وسوسه هبوط بود
همه ظلم است و فساد. و انسان گفت: اما من به خودم ظلم کردهام.
زمین تاوان ظلم من است. اگر خدا چنین میخواهد، پس زمین از
بهشت بهتر است
خدا گفت: برو و بدان جادهای که تو را دوباره به بهشت میرساند و
از زمین میگذرد؛ زمینی آکنده از شروخیر، آکنده از حق و از
باطل، از خطا و از صواب؛ و اگر خیر و حق و صواب پیروز شد تو
باز خواهی گشت وگرنه
انسان بردرگاه بهشت وامانده بود. میترسید و مردد بود
و کائنات را به غبطه واداشت
آفریدهشدی. برو و بهترین را برگزین که بهشت پاداش بهگزیدن
توست
عقل و دل و هزاران پیامبر نیز با تو خواهند آمد، تا توبهترین را
برگزینی. و آنگاه انسان زمین را انتخاب کرد. رنج و نبرد و
صبوری را. و این آغاز انسان بود
پرنده بر شانه های انسان نشست . انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت : اما من درخت نیستم . تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی
پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم
انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود
پرنده گفت : راستی ، چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟
انسان منظور پرنده را نفهمید ، اما باز هم خندید
پرنده گفت : نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است . انسان دیگر نخندید . انگار ته ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد . چیزی که نمی دانست چیست . شاید یک آبی دور ، یک اوج دوست داشتنی.
پرنده گفت : غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است . درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است ، اما اگر تمرین نکند فراموشش می شود
پرنده این را گفت و پر زد . انسان رد پرنده را دنبال کرد تا این که چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد
آن وقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت : یادت می آید تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم ؟ زمین و آسمان هر دو برای تو بود . اما تو آسمان را ندیدی.
راستی عزیزم ، بال هایت را کجا گذاشتی ؟
انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد . آن گاه سر در آغوش خدا گذاشت و گریست
سلامی خفن چو خفن ترین مصیبت جهان
خوبید دوستان
این اولین مطلبم هست
خواستم فقط یه عرض ادبی بکنم و خودمو معرفی کنم
چاکر همگی رفقا محسن هستم ؛ به همون مصیبت بیشتر عادت کردم
فعلا که 19 سال سن دارم
اهل تهران نچندان بزرگ هم هستیم
منتظر پیشنهادای خفنتون هم هستم
میخوام ببینم چی بنویسم توی بلاگم